امتیاز این وبسایت و برند نوبشو به بالاترین پیشنهاد به فروش می رسد. جهت ارسال پیشنهادات با ایمیل [email protected] درتماس باشید


نوبشو

همه ی دسته بندی های کالای دیجیتاللوازم جانبی گوشیکیف و کاور گوشیپاوربانک (شارژر همراه)پایه نگهدارنده گوشی(هلدر)گوشی موبایلسامسونگاپلهوآویشیائومینوکیاواقعیت مجازیمچ بند و ساعت هوشمندهدفون،هدست،هندزفریاسپیکر بلوتوثی و با سیمهارد،فلش،SSDدوربیندوربین عکاسی دیجیتالدوربین فیلم برداری و ورزشیدوربین چاپ سریعلوازم جانبی دوربینلنزکیفکارت حافظهکاغذ چاپ عکسدوربین دو چشمی و شکاریتلسکوپکنسول بازی ps4 - xbox و بازیکامپیوتر و تجهیزات جانبیتجهیزات مخصوص بازیمانیتورکیس اسمبل شدهقطعات داخلی کامپیوتر (سخت افزار)موسکیبوردلپ تاپلوازم جانبی لپ تاپکیف،کوله و کاورکابل های رابط ، AUX و HDMIتبلتشارژر تبلت و موبایلکیف،کاور و لوازم جانبی تبلتباطریدوربین تحت شبکهمودم و تجهیزات شبکهماشین های اداریتلفن،بیسیم و سانترالفکسپرینترهمه دسته بندی های وسایل نقلبه و ابزار و تجهیزات صنعتیخودروهای ایرانی و خارجیموتورسیکلتلوازم جانبی خودرو و موتورسیکلتلوازم تزیینیسیستم صوتی و تصویرینظافت و نگهداری خودروکلاه کاسکت و لوازم جانبی موتورسیکلتلوازم یدکی خودرو و موتورسیکلتدیسک و صفحه کلاچجلوبندی و سیستم تعلیقچراغ خودروتسمه خودروکمک فنرلوازم مصرفی خودرو و موتورسیکلتلاستیک و تایرلنت ترمزروغن موتور و ضد یخمکمل سوخت و روغن و انواع فیلترابزار برقیدریل،پیچ گوشتی برقی و شارژیفرز و سنگ رومیزیموتور برقمکنده و دمندهکارواشکمپرسور و جک خودروابزار همه کاری برقی و شارژیابزار غیربرقیابزار دستیمجموعه ابزارنردبانپیچ گوشتی و فازمترنظم دهنده ابزارمتر،تراز،اندازه گیری دقیقلوازم روانکاریچسب صنعتیلوازم و یراق آلات ساختمانیشیرآلاترنگدستگیره درلوازم باغبانیقیچی،چاقو و ابزار باغبانیبذر و تخم گیاهانتبر،بیل و کلنگخاک،کود و آفت کشنور و روشناییلوستر و آباژورلامپچندراهی برق و محافظ ولتاژتجهیزات ایمنی و کارکفش ایمنیحفاظتی و ایمنیهمه ی دسته بندی های مد و پوشاکمردانهلباس مردانهتی شرت و پلو شرتپیراهنشلوارلباس زیرکفش مردانهکفش روزمرهکفش رسمیاکسسوری مردانهساعتکیفکمربندزنانهلباس زنانهپوشش اسلامی و مانتوبلور و شومیزتی شرت و پولوشرتشلوار و سرهمیلباس زیرکفش زنانهکفش روزمرهکفش تختاکسسوری زنانهساعتکیفشال و روسریزیورآلات زنانهدستبندگوشوارهگردنبندزیورآلات طلا زنانهدستبندگوشوارهآویزگردنبندزیورآلات نقره زنانهعینک آفتابی زنانهعینک آفتابی مردانهپوشاک ورزشی مردانهپوشاک ورزشی زنانهکفش ورزشی مردانهکفش ورزشی زنانهپوشاک ورزشی پسرانهپوشاک ورزشی دخترانهکفش ورزشی پسرانهکفش ورزشی دخترانهکوله پشتی مردانهبچه گانهنوزادپسرانهدخترانههمه ی دسته بندی های آرایشی و بهداشتیلوازم آرایشیآرایش چشم و ابروآرایش لبآرایش صورتمواد آرایش موزیبایی ناخنتجهیزات جانبی آرایشیلوازم بهداشتیکرم و مراقبت پوستشامپو و مراقبت موبهداشت دهان و دندانبهداشت و مراقبت بدنضد تعریقلوازم شخصی برقیماشین اصلاح صورتماشین اصلاح سرسشواراصلاح بدن آقایاناصلاح بدن بانواناصلاح موی گوش،بینی و ابروبرس پاک سازیاتو مو و حالت دهندهبیگودی و فر کنندهمسواک برقیلیزر موهای زائدست هدیهعطر،ادکلن،اسپری و ستمردانهزنانهجیبیاسپریطلا،نقره و زیورآلات زنانهزیورآلات نقره زنانهزیورآلات طلا زنانهحلقه و انگشتر طلا زنانهدستبند طلا زنانهگردنبند طلا زنانهگوشواره طلا زنانهزیورآلات نقره مردانهابزار سلامت و طبیمچ بند و ساعت هوشمندترازوکالای خواب و استراحت طبیتست قند خونتب سنجفشار سنجابزار مراقبت پانمایشگر ضربان قلبماساژورتشک و پتوی برقیویلچرهمه ی دسته بندی های خانه،آشپزخانه و ابزارصوتی و تصویریتلویزیونسینمای خانگی و ساندبارگیرنده دیجیتال تلویزیونگارانتی و تمدید گارانتیدکوراتیومبلمان خانگیدکوراسیون اداریآینهپردهتابلوساعت دیواری و رومیزیشمع،گل و کلدانفرش ماشینی،دستباف،تابلو فرشلوازم برقی خانگییخچال و فریزرماشین لباسشوییماشین ظرفشوییجاروبرقیجاروشارژیتلفن،بیسیم و سانترالکولر،پنکه،تصفیه هواقهوه و چای ساز،آب میوه گیرترازوی آشپزخانهاتو بخار و پرسیحیوانات خانگی،غذا و لوازمآکواریوم،غذا و لوازم آبزیانسرو و پذیراییسرویس غذاخوریقاشق،چنگال و کاردپارچ،بطری،لیوان و ماگظروف پذیرایینور و روشناییلامپ،چراغ و ریسهلوستر و چراغ تزیینیآشپزخانهسرویس و ظروف پخت و پزفلاسک و کلمنکتری،قوری،لوازم سرو چایظروف یکبار مصرفمواد شویندهشوینده ظروفشوینده لباستمیزکننده سطوحدستمال کاغذیملحفه،سرویس،لوازم خوابحوله و وسایل حمامپادری،کمد،لوازم اتاق خوابلوازم دستشویی و روشوییفندک و لوازم جانبیگل،کود،خاک،لوازم باغبانیهمه ی دسته بندی های کتاب،لوازم تحریر و هنرکتاب و مجلهکتاب چاپیمجلات خارجی و داخلیکتاب صوتیمحتوای آموزشیآموزش موسیقیآموزش ورزشی و سرگرمیآموزش زبانآموزش نرم افزار و کامپیوترنرم افزاربازی کنسول و کامپیوترفیلم سینمایی،سریال و مستندآلبوم موسیقیلوازم التحریرلوازم اداری و اقلام مصرفیکیف،کوله پشتی و جامدادیچراغ مطالعهکاغذ کادو،پاکت و کارت هدیهنوشت افزاردفتر و کاغذخودکار و روان نویسابزار نقاشی و رنگ آمیزیمیز تحریرآلبوم عکسکاغذ چاپ و پرینترمداد و مدادرنگیآلات موسیقیلوازم جانبی ادوات موسیقیگیتارکیبورد و ارگپیانو دیجیتالدرام،پرکاشن و دفتجهیزات استودیوییویولنسازهای ایرانیفرش ماشینی،دستباف،تابلوفرش ماشینیفرش دستبافتابلو فرشصنایع دستیکالاهای مسیسفال،سرامیک و چینیکیف چرمیترمه،قلمکار و دستبافخاتم،منبت،حصیری و چوبیتابلو و ساعتمینا کاریفیروزه کوبیسوزن دوزیمحصولات استخوانیجعبه و دست سازهای هنزیهمه ی دسته بندی های اسباب بازی و کودکبهداشت و حمام کودک و نوزادپوشکدستمال مرطوبحولهوان حمام نوزادمینی واششامپو کودک و نوزادپوشاک و کفش کودک و نوزادلباس کودک و لباس نوزادیکفشکفش ورزشیجوراب و پاپوش کودک و نوزادکلاه و پیشبند نوزادتبلتکنسول بازی ps4-xbox و بازیاسباب بازیفکری و آموزشیپازل،لگو و ساختنیعروسک و فیگوراسپینر،ابزار شوخی و سرگرمیتفنگ،تیز و لوازم بازی جنگیبازی و سرگرمی کودکماشین بازی،موتور،سه چرخهدوچرخهتشک بازی و پارک بازیتاب و سرسرهسلامت،ایمنی و مراقبتتصفیه هواترازودوربین و پیجر اتاق کودکتب سنج و دماسنجمحافظ و ابزار ایمنیخواب کودکمبلمان اتاق کودکچراغ خواب کودکتشک کودکسرویس خوابپتوبالش شیردهیملزومات گردش و سفرکالسکه و کریرصندلی خودرو کودک و نوزادساک لوازم نوزادلوازم جانبی گردش و سفرآغوشیلوازم شخصیپستانک و ملزوماتشیردوششورت آموزشیغذاخوریصندلی غذاخوریشیشه شیر،سرلاک،داروخوریهمه ی دسته بندی های ورزش و سفرپوشاک ورزشی مردانهپوشاک ورزشی زنانهکفش ورزشی مردانهکفش ورزشی زنانهپوشاک ورزشی پسرانهپوشاک ورزشی دخترانهکفش ورزشی پسرانهکفش ورزشی دخترانهتجهیزات سفرچمدان و ساککیف و کوله پشتیدوچرخهلوازم جانبی دوچرخهکوهنوردی و کمپینگکفش کوهنوردیعصای کوهنوردیچراغ قوه و چراغ پیشانیچاقو و ابزار چند کارهقمقمه و فلاسکچادرکیسه خوابزیرانداز سفریلوازم جانبی کوهنوردی و سفرچترساک ورزشیقمقمه و شیکرلوازم ورزشیورزش های هوازی و بدنسازیتجهیزات جانبی ایروبیک و تناسب اندامدمبلطناببارفیکستردمیللوازم پوششی و محافظتی ورزشیورزش های توپیتوپراکتورزش های آبیورزش های رزمیاسکوتر برقیاسکیت و اسکوترهمه ی دسته بندی های خوردنی و آشامیدنیکالای اساسی و خوار و بارنانبرنجروغنقندشکرسسرب و کنسرو گوجهخیارشور و ترشیجاتآبلیمو،آبغوره و سرکهماکارونی،پاستا و رشتهزعفران،زرشک و تزیینات غذاحبوبات و سویالبنیاتشیرماستپنیرخامهمواد پروتئینیسوسیس و کالباسگوشت گوسفندیگوشت مرغتخم مرغگوشت گاو و گوسالهماهی،میگو و خاویارتن ماهیصبحانهمرباعسلحلواشکری،ارده و کنجدنوشیدنی هاچایدمنوشقهوهآب و آب معدنیماءالشعیرنوشابهشربت و آبمیوهمیوه و سبزیغذای آماده و نودلفرآورده های منجمدکنسرو وکمپوتتنقلاتشکلات،تافی و آبنباتبیسکویت و ویفرمغز طعم دار خشکبارکیک و کلوچهچیپس و پاپ کورنپفک و اسنکآدامس و خوشبو کنندهپاستیلخشکبار و شیرینی
کتاب دوره ی درهای بسته به روایت اسیر شماره 980 علی علیدوست قزوینی اثر فاطمه مصلح زاده انتشارات روایت فتح
کتاب دوره ی درهای بسته به روایت اسیر شماره 980 علی علیدوست قزوینی اثر فاطمه مصلح زاده انتشارات روایت فتح قیمت

کتاب دوره ی درهای بسته به روایت اسیر شماره 980 علی علیدوست قزوینی اثر فاطمه مصلح زاده انتشارات روایت فتح

(امتیازی ثبت نشده)

: توضیحات کلی محصول

  • برند:انتشارات روایت فتح
  • سایر توضیحات:داستان کتاب از آنجایی آغاز می‌شود که راوی در آسایشگاه اردوگاه به دنبال آن است که از اخبار تلویزیون خبری از زلزله رودبار به وقوع پیوسته کسب نماید چون خودش در گذشته‌ای دور در یک زلزله مادر، برادر و خواهرش را از دست داده است. در این زمان وی در ذهنش خاطرات گذشته را مرور می‌نماید پذیرش یا به قول راوی آقاجان روضه خوان بود و عاشق امام حسین (ع). به همین دلیل دلش می‌خواست او طلبه شود. چهارده سالش تمام نشده بود که برای خواندن درس طلبگی راهی قزوین می‌شود پس از چهارده سال تحصیل و امتحان دادن در مدرسه محسنیه قزوین و قبولی در امتحان راهی تهران می‌شود و در مدرسه‌ای ثبت نام می‌نماید. این روحانی آزاده در مورد فعالیت‌های سیاسی و انقلابی خود در پیش از انقلاب چنین می‌گوید: «… امام را می‌شناختم رساله‌اش را خوانده بودم یک استاد جوان داشتم که خیلی حرفش را می‌خواندم. او از قول استادش گفته بود: آقای خمینی از همه‌ی مجتهدین اعلم‌تر است. شده بودم مقلد امام. همین و نه بیشتر. حاج آقا مصطفی که شهید شد، توی مجلس ختم و چهلمش من انگاز تازه فهمیدم دور و برم چه خبر است. چشم و گوشم باز شد. دنبال کتاب‌ها و نوارهای امام گشتم… اعلامیه‌های امام را از این و آن می‌گرفتم و می‌خواندم و پخش می‌کردم. می‌رفتم پای سخنرانی‌های انقلاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جهادسازندگی، در تایستان ۱۳۵۸ برای کمک به روستائیان به یکی از روستاهای اطراف ساوه می‌رود و در ما رمضان نیز برای سخنرانی و پاسخ به سوالات شرعی مردم این روستا اقدام می‌کرد.» راوی که در اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی به اسارت نیروهای عراقی درآمده بود به همراه دیگر اسیران ابتدا به زندان شهر مندلی و سپس به شهر بغداد فرستاده می‌شود. وی در مورد حضور در شهر بغداد می‌گوید: «نزدیک ظهر همه مان را سوار مینی بوس کردند و بردند بغداد. آنجا دوباره دست‌ها و چشم هامان را بستند. هر چهارده، پانزده نفر را سوار یک مینی بوس کردند. ماشین‌ها سه چهار ساعت دور تا دور شهر گشتند. مردم ریخته بودند توی خیابان‌ها و شادی می‌کردند. می‌دیدند هنوز یک هفته از جنگ نگذشته چقدر اسیر آورده‌اند. چه می‌دانستند نصف ماشین‌ها خالی است… زن و مرد هلهله می‌کردند. تف می‌کردند طرف ماشین. هر چه دست شان می‌رسید، پرت می‌کردند طرف مان.» روحانی آزاده علی علیدوست قزوینی در ادامه خاطراتش، چگونگی حضور در زندان‌ها و اردوگاه‌های مختلف عراق را شرح داده و ضمن توصیف وضعیت اسفناک اسیران ایرانی که با کمترین امکانات و بیشترین فشارهای جسمی و روحی در دوران اسارت، مواجه بوده‌اند، به نقل وقایع و حوادث روی داده در آن ایام پرداخته است. این آزاده در قسمتی از کتاب خود، چگونکی آشنایی و دیدار با مرحوم حاج آقا ابوترابی را ذکر نموده و ضمن اشاره به نقش پررنگ آن بزرگوار در راهنمایی و ارشاد اسیرانی ایرانی، گوشه‌ای فعالیت‌ها و اقدامات ایشان را که در جهت حفظ سلامتی جسمی و روحی اسرا و ایجاد وحدت و همدلی آزادگان صورت می‌گرفت، روایت کرده است. به گفته این آزاده یکی از وقایعی که با دخالت حاج آقا ابوترابی ختم به خیر شد، داستان بلوک زنی اسیران ایرانی است. به گفته‌ی راوی در دومین محرم اسارت، فرمانده اردوگاه موصل یک با جمع کردن ارشدهای آسایشگاه‌ها مخالفت کرده و به دلیل اینکه احتمالا این بلوک‌ها برای سنگرسازی در جبهه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، از کار کردن امتناع می‌نمایند. ابتدا عراقی‌ها زبان به تعدید می‌گشایند و در ادامه سی نفر از اسرا را جدا کرده از آسایشگاه خارج می‌نمایند و مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. علیرغم ضرب و شتم فراوان آن‌ها حرفشان را پس نگرفتند و در نهایت فرمانده اردوگاه تصمیم می‌گیرد اسرا را در آسایشگاه حبس نمایند تا اعتصاب خود را بشکنند. به اسرا گفته بودند: «تا وقتی کار نکنید همین است از هیچ چیزی خبری نیست نه دستشویی، نه حمام، نه هوا خوری.» اسرای مذهبی مدت چهارماه را در بدترین شرایط سپری می‌نمایند تا اینکه با ورود حاج آقا ابوترابی فرد، فرمانده اردوکاه از ایشان می‌خواهد که موضوع را به نحوی حل کند. این آزاده در مورد وساطت حاج آقا ابوترابی می‌گوید: «حاج آقا مثل همان دفعه که راضی مان کرده بود نامه بنویسیم همه را راضی کرد بلوک بزنند. حرف که می‌زد کسی نه نمی‌گفت. بهمان گفت: مهم‌ترین وظیفه شما این است که مراقب خودتان باشید کاری نکنید به خودتان، به بدن تان ضرر بزنید. اگر دیدید ابوترابی را هم وسط اردوگاه اعدام می‌کنند شما حق ندارید با عراقی‌ها درگیر شوید، می‌گویند نماز جماعت ممنوع است جماعت نخوانید… الان شما‌ها کار نمی‌کنید این‌ها هم که به دنبال بهانه می‌گردند، نمی‌گذارند از اتاق هایتان بیرون بیایید. نه آب دارید نه می‌توانید حمام بروید. هر روز هم که می‌زنندتان. برای حفظ خودتان باید به حرف شان گوش کنید. بعضی‌ها کوتاه نمی‌آمدند، می‌گفتند مسئولیت دارد، نمی‌توانیم قبول کنیم. حاج آقا گفت: مسئولیتش با من. چه آن دنیا چه توی ایران خودم جواب می‌دهم. این را روی کاغذ نوشت و داد توی همه‌ی اتاق‌ها خواندند که خیال همه را راحت کرد. بالاخره اعتصاب را شکستیم. چهار ماه کم نبود.». مرحوم ابوترابی برای آزادگان حکم پدر را داشت. علاوه بر این نقش پررنگی در ایجاد وحدت و همدلی در میان اسرا ایفا می‌نمود به گفته‌ی این آزاده همه‌ی اسرا ایشان را قبول داشتند و به هر اردوگاهی که می‌رفت اوضاع آنجا را روبراه می‌کرد و به همه‌ی اسرا توجه می‌کرد. حاج آقا ابوترابی با ورود به اردوگاه موصل و اطلاع از اختلاف میان اسرای مذهبی و حزب اللهی با دیگر اسرا که اهل نماز و روزه نبودند ناراحت شده و به راوی می‌گوید: «… همه ما ایرانی هستیم. گیرم اصلا اونا ایرانی نباشند. برای دفاع از اسلام و ایران همه نگرفته باشندشون، انسان که هستند. انسان محترمه باید به همه محبت کرد و عزت گذاشت.» با راهنمایی حاج آقا ابوترابی قرار می‌شود هر یک از اسرای مذهبی با یکی از آن‌ها دوست شود. نتیجه این رفتار انسانی اسلامی حاج آقا ابوترابی در ادامه خاطرات راوی آمده است: «دو ماه نکشید هفت تیر، سالگرد شهادت بهشتی. همان‌ها که سال قبل شربت داده بودند و رقصیده بودند، توی اتاق خودشان خوش آمد می‌گفتند. ما هم رفتیم. حاج آقا سخنرانی کرد. از شهید بهشتی گفت که چه جور آدمی بوده و چه کرده. گوش می‌کردند و اشک می‌ریختند. با سنی‌ها هم همین جور رفیق شده بود. با مسیحی‌ها، با اهل حق.» راوی در بخش‌های مختلف کتاب پرده از رفتار ددمنشانه و غیرانسانی مزدوران بعثی برداشته وبرخی از شکنجه‌ها و ضرب و شتم هایی را که خود متحمل شده بازگو نموده است.
  • وزن:۱۰۰ گرم
  • نویسنده:فاطمه مصلح زاده
  • قطع:پالتویی
  • نوع جلد:نرم مقوایی
  • ناشر:روایت فتح
  • تعداد صفحه:۱۰۷

متاسفانه در حال حاضر فروشنده ای برای این محصول وجود ندارد

مشاهده بیشتر

محصولات مشابه کتاب چاپی شعر و ادبیات





دیدگاه کاربران


کاربر گرامی

تجربه ی خود را در مورد این محصول با سایر کاربران نوبشو به اشتراک بگذارید!

کاربر گرامی

اولین کسی باشید که نظر ارزشمند خود را با ما به اشتراک می گذارید!

کاربر گرامی

نظرات ارزشمند شما باعث می شود تا خرید موفق تری داشته باشید!


مشخصات فنی کتاب دوره ی درهای بسته به روایت اسیر شماره 980 علی علیدوست قزوینی اثر فاطمه مصلح زاده انتشارات روایت فتح


برندانتشارات روایت فتح
سایر توضیحاتداستان کتاب از آنجایی آغاز می‌شود که راوی در آسایشگاه اردوگاه به دنبال آن است که از اخبار تلویزیون خبری از زلزله رودبار به وقوع پیوسته کسب نماید چون خودش در گذشته‌ای دور در یک زلزله مادر، برادر و خواهرش را از دست داده است. در این زمان وی در ذهنش خاطرات گذشته را مرور می‌نماید پذیرش یا به قول راوی آقاجان روضه خوان بود و عاشق امام حسین (ع). به همین دلیل دلش می‌خواست او طلبه شود. چهارده سالش تمام نشده بود که برای خواندن درس طلبگی راهی قزوین می‌شود پس از چهارده سال تحصیل و امتحان دادن در مدرسه محسنیه قزوین و قبولی در امتحان راهی تهران می‌شود و در مدرسه‌ای ثبت نام می‌نماید. این روحانی آزاده در مورد فعالیت‌های سیاسی و انقلابی خود در پیش از انقلاب چنین می‌گوید: «… امام را می‌شناختم رساله‌اش را خوانده بودم یک استاد جوان داشتم که خیلی حرفش را می‌خواندم. او از قول استادش گفته بود: آقای خمینی از همه‌ی مجتهدین اعلم‌تر است. شده بودم مقلد امام. همین و نه بیشتر. حاج آقا مصطفی که شهید شد، توی مجلس ختم و چهلمش من انگاز تازه فهمیدم دور و برم چه خبر است. چشم و گوشم باز شد. دنبال کتاب‌ها و نوارهای امام گشتم… اعلامیه‌های امام را از این و آن می‌گرفتم و می‌خواندم و پخش می‌کردم. می‌رفتم پای سخنرانی‌های انقلاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جهادسازندگی، در تایستان ۱۳۵۸ برای کمک به روستائیان به یکی از روستاهای اطراف ساوه می‌رود و در ما رمضان نیز برای سخنرانی و پاسخ به سوالات شرعی مردم این روستا اقدام می‌کرد.» راوی که در اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی به اسارت نیروهای عراقی درآمده بود به همراه دیگر اسیران ابتدا به زندان شهر مندلی و سپس به شهر بغداد فرستاده می‌شود. وی در مورد حضور در شهر بغداد می‌گوید: «نزدیک ظهر همه مان را سوار مینی بوس کردند و بردند بغداد. آنجا دوباره دست‌ها و چشم هامان را بستند. هر چهارده، پانزده نفر را سوار یک مینی بوس کردند. ماشین‌ها سه چهار ساعت دور تا دور شهر گشتند. مردم ریخته بودند توی خیابان‌ها و شادی می‌کردند. می‌دیدند هنوز یک هفته از جنگ نگذشته چقدر اسیر آورده‌اند. چه می‌دانستند نصف ماشین‌ها خالی است… زن و مرد هلهله می‌کردند. تف می‌کردند طرف ماشین. هر چه دست شان می‌رسید، پرت می‌کردند طرف مان.» روحانی آزاده علی علیدوست قزوینی در ادامه خاطراتش، چگونگی حضور در زندان‌ها و اردوگاه‌های مختلف عراق را شرح داده و ضمن توصیف وضعیت اسفناک اسیران ایرانی که با کمترین امکانات و بیشترین فشارهای جسمی و روحی در دوران اسارت، مواجه بوده‌اند، به نقل وقایع و حوادث روی داده در آن ایام پرداخته است. این آزاده در قسمتی از کتاب خود، چگونکی آشنایی و دیدار با مرحوم حاج آقا ابوترابی را ذکر نموده و ضمن اشاره به نقش پررنگ آن بزرگوار در راهنمایی و ارشاد اسیرانی ایرانی، گوشه‌ای فعالیت‌ها و اقدامات ایشان را که در جهت حفظ سلامتی جسمی و روحی اسرا و ایجاد وحدت و همدلی آزادگان صورت می‌گرفت، روایت کرده است. به گفته این آزاده یکی از وقایعی که با دخالت حاج آقا ابوترابی ختم به خیر شد، داستان بلوک زنی اسیران ایرانی است. به گفته‌ی راوی در دومین محرم اسارت، فرمانده اردوگاه موصل یک با جمع کردن ارشدهای آسایشگاه‌ها مخالفت کرده و به دلیل اینکه احتمالا این بلوک‌ها برای سنگرسازی در جبهه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، از کار کردن امتناع می‌نمایند. ابتدا عراقی‌ها زبان به تعدید می‌گشایند و در ادامه سی نفر از اسرا را جدا کرده از آسایشگاه خارج می‌نمایند و مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. علیرغم ضرب و شتم فراوان آن‌ها حرفشان را پس نگرفتند و در نهایت فرمانده اردوگاه تصمیم می‌گیرد اسرا را در آسایشگاه حبس نمایند تا اعتصاب خود را بشکنند. به اسرا گفته بودند: «تا وقتی کار نکنید همین است از هیچ چیزی خبری نیست نه دستشویی، نه حمام، نه هوا خوری.» اسرای مذهبی مدت چهارماه را در بدترین شرایط سپری می‌نمایند تا اینکه با ورود حاج آقا ابوترابی فرد، فرمانده اردوکاه از ایشان می‌خواهد که موضوع را به نحوی حل کند. این آزاده در مورد وساطت حاج آقا ابوترابی می‌گوید: «حاج آقا مثل همان دفعه که راضی مان کرده بود نامه بنویسیم همه را راضی کرد بلوک بزنند. حرف که می‌زد کسی نه نمی‌گفت. بهمان گفت: مهم‌ترین وظیفه شما این است که مراقب خودتان باشید کاری نکنید به خودتان، به بدن تان ضرر بزنید. اگر دیدید ابوترابی را هم وسط اردوگاه اعدام می‌کنند شما حق ندارید با عراقی‌ها درگیر شوید، می‌گویند نماز جماعت ممنوع است جماعت نخوانید… الان شما‌ها کار نمی‌کنید این‌ها هم که به دنبال بهانه می‌گردند، نمی‌گذارند از اتاق هایتان بیرون بیایید. نه آب دارید نه می‌توانید حمام بروید. هر روز هم که می‌زنندتان. برای حفظ خودتان باید به حرف شان گوش کنید. بعضی‌ها کوتاه نمی‌آمدند، می‌گفتند مسئولیت دارد، نمی‌توانیم قبول کنیم. حاج آقا گفت: مسئولیتش با من. چه آن دنیا چه توی ایران خودم جواب می‌دهم. این را روی کاغذ نوشت و داد توی همه‌ی اتاق‌ها خواندند که خیال همه را راحت کرد. بالاخره اعتصاب را شکستیم. چهار ماه کم نبود.». مرحوم ابوترابی برای آزادگان حکم پدر را داشت. علاوه بر این نقش پررنگی در ایجاد وحدت و همدلی در میان اسرا ایفا می‌نمود به گفته‌ی این آزاده همه‌ی اسرا ایشان را قبول داشتند و به هر اردوگاهی که می‌رفت اوضاع آنجا را روبراه می‌کرد و به همه‌ی اسرا توجه می‌کرد. حاج آقا ابوترابی با ورود به اردوگاه موصل و اطلاع از اختلاف میان اسرای مذهبی و حزب اللهی با دیگر اسرا که اهل نماز و روزه نبودند ناراحت شده و به راوی می‌گوید: «… همه ما ایرانی هستیم. گیرم اصلا اونا ایرانی نباشند. برای دفاع از اسلام و ایران همه نگرفته باشندشون، انسان که هستند. انسان محترمه باید به همه محبت کرد و عزت گذاشت.» با راهنمایی حاج آقا ابوترابی قرار می‌شود هر یک از اسرای مذهبی با یکی از آن‌ها دوست شود. نتیجه این رفتار انسانی اسلامی حاج آقا ابوترابی در ادامه خاطرات راوی آمده است: «دو ماه نکشید هفت تیر، سالگرد شهادت بهشتی. همان‌ها که سال قبل شربت داده بودند و رقصیده بودند، توی اتاق خودشان خوش آمد می‌گفتند. ما هم رفتیم. حاج آقا سخنرانی کرد. از شهید بهشتی گفت که چه جور آدمی بوده و چه کرده. گوش می‌کردند و اشک می‌ریختند. با سنی‌ها هم همین جور رفیق شده بود. با مسیحی‌ها، با اهل حق.» راوی در بخش‌های مختلف کتاب پرده از رفتار ددمنشانه و غیرانسانی مزدوران بعثی برداشته وبرخی از شکنجه‌ها و ضرب و شتم هایی را که خود متحمل شده بازگو نموده است.
وزن۱۰۰ گرم
نویسندهفاطمه مصلح زاده
قطعپالتویی
نوع جلدنرم مقوایی
ناشرروایت فتح
تعداد صفحه۱۰۷
شابک۹۷۸۹۶۴۷۵۲۹۸۸۴